بیا ساقی بده ساغر به عشق ساقی کوثر
دماغ می ز جان کن ترا بعشق ساقی کوثر
بدردم چارچوبی کن خلاص از زر دروئی کن
کرم کن باده احمر به عشق ساقی کوثر
از آنمی که آتش افزود گهی سازد گهی سوزد
بزن بر خرمنم آتش به عشق ساقی کوثر
من آن مرغ خوش الحانم که روز و شب غزل خوانم
کنم پیوسته افغان سر به عشق ساقی کوثر
فلک گر آتش افروزد دو صد نوبت پرم سوزد
بر آرم بار دیگر پر به عشق ساقی کوثر
غلام او صغیرم من ز عشقش ناگزیرم من
سرشته طیننم داور به عشق ساقی کوثر
slmکجا رفتی؟!!!!11
im here
سلام
ببخشید شما
تر صحیح است نه ترا
از آن می کاتش افروزد صحیح است(کاتش+افروزد)
بزن بر خرمنم آذر (بجای آتش)
طینتم (طیننم)
در هر صورت بابت این شعر نشر،این شعر،زیبای مرحوم صغیر ممنونم
خدایتان خیر دهاد